ابن سینا از دوران کودکی دارای استعداد و هوش فوقالعادهای در یادگیری علوم مختلف بود. پدرش از همان ابتدا برای آموزش و تربیت او تلاش زیادی کرد.
او علم فقه را تحت نظر استاد اسماعیل زاهد فراگرفت.
سپس پدرش او را برای یادگیری منطق و هندسه به استاد ابوعبدالله ناتلی سپرد.
ابن سینا در سن ده سالگی قرآن را حفظ کرده بود و با ادبیات، هندسه، ریاضیات و صرف و نحو عربی آشنا بود. از جمله آثار مهمی که او در کودکی و تحت نظر اساتید مختلف مطالعه کرد، میتوان به کتابهای اصول اقلیدس، مقدمهی پورفیری و المجسطی نوشتهی بطلمیوس اشاره کرد.
ابن سینا پس از 40 بار مطالعه علم متافیزیک ارسطو با عنوان کتاب مابعدالطبیعه، نتوانست مفهوم آن را بهخوبی درک کند و با ابهامات زیادی مواجه شد. اما با کمک کتاب اغراض مابعدالطبیعه فارابی، موفق شد به درک بهتری از این علم دست یابد و به حقیقت آن پی ببرد.
نجات بزرگان شهر در دوران جوانی
او با مطالعه آثار پزشکان گذشته و در مدت زمان کوتاهی توانست علم پزشکی را فراگیرد و در سنین جوانی موفق به درمان بیماری امیر سامانی شد. به عنوان پاداش، به او اجازه داده شد از کتابخانه ویژه شاهزادگان سامانی بهرهبرداری کند که این فرصت به او کمک کرد تا دانش خود را به طرز چشمگیری گسترش دهد.
ابن سینا با بهرهگیری از مطالعه و هوش بالای خود، در 18 سالگی بر بسیاری از علوم زمان خود تسلط یافت و پیشرفتهای بعدیاش را مدیون استدلالهای شخصیاش بود.
در همدان
ابن سینا در ری زندگی میکرد تا اینکه شمسالدوله، حاکم آل بویه (برادر مجدالدوله)، در ذیقعده 405 هجری قمری (آوریل 1015 میلادی) به آنجا حمله کرد. به دلایل نامشخص، ابن سینا به قزوین مهاجرت کرد و سپس به همدان رفت.
او به دعوت شمسالدوله برای درمان وی احضار شد و به ناچار به عنوان وزیر او منصوب گردید و تا زمان مرگ شمسالدوله در 412 هجری قمری (1021 میلادی) در این سمت باقی ماند. در این دوران، ابن سینا یک بار با لشکریان امیر درگیر شد.
پس از فوت شمسالدوله، سماءالدوله به قدرت رسید و از ابن سینا خواست که در مقام خود باقی بماند؛ اما ابن سینا تمایلی به این موضوع نداشت و در جستجوی فرصتی برای ترک آنجا بود.
15 سال در اصفهان
علاءالدوله با احترام و ارادت از ابن سینا استقبال کرد و او در اصفهان سکونت گزید و سالهای پایانی عمرش را در خدمت او سپری کرد و در بیشتر سفرها همراه وی بود. یکی از این سفرها به همدان در سال 428 هجری قمری بود.
در همدان
ابن سینا در ری زندگی میکرد تا اینکه شمسالدوله، حاکم آل بویه (برادر مجدالدوله)، در ذیقعده 405 هجری قمری (آوریل 1015 میلادی) به آنجا حمله کرد. به دلایل نامشخص، ابن سینا به قزوین مهاجرت کرد و سپس به همدان رفت.
او به دعوت شمسالدوله برای درمان وی احضار شد و ناگزیر به عنوان وزیر او منصوب گردید و تا زمان مرگ شمسالدوله در 412 هجری قمری (1021 میلادی) در این سمت باقی ماند. در این دوران، ابن سینا یک بار با لشکریان امیر درگیر شد.
پس از فوت شمسالدوله، سماءالدوله به قدرت رسید و از ابن سینا خواست که در مقام خود باقی بماند؛ اما ابن سینا تمایلی به این موضوع نداشت و در جستجوی فرصتی برای ترک آنجا بود.
15 سال در اصفهان
علاءالدوله با احترام و ارادت از ابن سینا استقبال کرد و او در اصفهان سکونت گزید و سالهای پایانی عمرش را در خدمت او سپری کرد و در بیشتر سفرها همراه وی بود. یکی از این سفرها به همدان در سال 428 هجری قمری بود.
سرانجام در دوم تیرماه سال 416 هجری شمسی، در 57 سالگی از دنیا رفت و در شهر همدان به خاک سپرده شد.
در برخی منابع آمده است که بیماری قولنج ممکن است علت مرگ ابوعلی سینا بوده باشد، اما علت مرگ او به طور قطعی مشخص نشده است و احتمال میرود که سرطان روده بزرگ، آمیبیاز و… نیز از جمله دلایل مرگ او بوده باشد.
رامگاه او در میدان بوعلی سینا در مرکز شهر همدان واقع شده و این اثر در سال 1376 بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.